معنی قرص خواب آور

فرهنگ فارسی هوشیار

خواب آور

(صفت) آنچه تولید خواب کند: داروی خواب آور.

لغت نامه دهخدا

خواب آور

خواب آور. [خوا / خا وَ] (نف مرکب) خواب آورنده. مُنَوِّم. (یادداشت بخط مؤلف). || مخدِّر. بیهوش کننده.


قرص

قرص. [ق ُ] (ص) محکم. قایم.

قرص. [ق ُ رَ] (ع اِ) ج ِ قُرْص. (منتهی الارب).

قرص. [ق ُ] (اِخ) ریگ توده ای است در زمین غسان. (منتهی الارب).

فرهنگ عمید

خواب آور

ویژگی آنچه خواب می‌آورد و سبب خوابیدن می‌شود: داروی خواب‌آور،

فارسی به ایتالیایی

خواب آور

narcotico

sonnifero

فارسی به عربی

قرص

قرص، کعکه

معادل ابجد

قرص خواب آور

1206

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری